مرگ سخت ترین سکانس «آقازاده»!

پورعابدینی: مرگ راضیه سخت‌ترین سکانس «آقازاده» بود/ در هوا معلق بودم

بازیگر نقش راضیه در سریال «آقازاده» گفت: سکانس مرگ راضیه، سخت‌ترین سکانسی بود که تجربه کردم. شاید به خاطر اینکه صحنه را به صورت کروماکی می‌گرفتند و در حالی که در هوا معلق بودم، باید حس وحشت و هراس را به صورت واقعی بازی می‌کردم.

پورعابدینی: مرگ راضیه سخت‌ترین سکانس «آقازاده» بود/ در هوا معلق بودم

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس، مجموعه «آقازاده» مدتی است که از طریق شبکه نمایش خانگی توزیع می شود.

این سریال به تهیه کنندگی «حامد عنقا» و کارگردانی «بهرنگ توفیقی» ساخته شده و امیر آقایی، امین حیایی، کامبیز دیرباز، امین تارخ، ثریا قاسمی، لعیا زنگنه، حامد تهرانی، پردیس پورعابدینی و … در آن ایفای نقش می کنند.

این مجموعه در ژانر درام اجتماعی و سیاسی داستان یک آقازاده به نام نیما بحری (امیر آقایی) است که تخلفات اقتصادی مرتکب شده و یک مأمور به نام حامد تهرانی (سینا مهراد) که او هم یک آقازاده است، البته با خصوصیاتی کاملاً مخالف تلاش می‌کند تا دست نیما را رو کند.

پردیس پورعابدینی در این اثر اولین نقش خود را جلوی دوربین ایفا می کند.

پردیس پور عابدینی بازیگر نقش راضیه و مانلی در سریال «آقازاده» از نخستین تجربه بازیگری خود گفت.

**وجه اشتراک مانلی و راضیه

این بازیگر در مستند «بوی خون» به کارگردانی وحید سعیدی گفت: سریال «آقازاده» به عنوان اولین تجربه تصویری، واقعا عجیب و غریبی بود. تا به حال در یک قاب جلوی دوربین نرفته بودم، در حالی که آدم های زیادی نظاره ام می کردند. ولی همیشه به خودم می گفتم که: «پردیس! تو میتونی از پس این کار بر بیای». سعی کردم نه مغرور و نه مغلوب استرس شوم.

پورعابدینی در پاسخ به این سوال که شخصیت راضیه و مانلی سریال آقازاده از نگاه شما چه تعریفی دارند، این طور جواب داد: «به نظر من راضیه و مانلی اشتراک های زیادی با هم دارند. اما مهمترین وجه اشتراک آن ها خالص بودنشان است. راضیه از خانه مادربزرگ بدون آنکه تجربه گذار از جامعه را داشته باشد، مستقیم به خانه نیما رفته است.

او ادامه داد: راضیه و مانلی هردو آدم های ساده و معمولی بودند که به این سرنوشت دچار شدند. ماجراهایی که امکان دارد برای هرکسی اتفاق بیافتد تا به سرنوشتی مشابه این دو شخصیت دچار شود.

 پورعابدینی قرار گرفتن کنار بازیگران باتجربه در سریال «آقازاده» را یکی از عوامل موفقیت خود دانست و در این باره گفت:  بازیگران واقعا بی نظیر بودند. حس خوبی از آن ها گرفتم. علاوه بر بازی و تمرین در سکانس ها، دوست داشتم که در پشت صحنه هم از آنها چیزی یاد بگیرم. همه در این راه همه کمکم کردند، برایم انرژی گذاشتند. به خصوص آقای امین تارخ که درباره فن بیان و صدا کمکم کردند.

**مرگ راضیه سخت ترین سکانس بود

 این بازیگر سخت ترین سکانس خود را ، مرگ راضیه عنوان کرد: سکانس مرگ راضیه، سخت ترین سکانسی بود که تجربه کردم. شاید به خاطر اینکه صحنه را به صورت کروماکی می گرفتند و همه چیز به حس و حال من بستگی داشت تا خوب از کار دربیاید. در حالی که در هوا معلق بودم باید حس وحشت و هراس راضیه را به صورت واقعی بازی می کردم. سکانسی بود که خیلی سعی کردم تا خوب از کار دربیاد و تاثیرگذار باشد.

 پورعابدینی افزود: قبل از بازی در سکانس مرگ راضیه، با آقای توفیقی در باره صحنه و شکل اجرا صحبت کرده بودیم اما آن حسی را که قرار بود در لحظه داشته باشم ، با یک ارتباط کلامی و چشمی در من ایجاد کردند.

این بازیگر همچنین چگونگی انتخاب خود برای سریال «آقازاده» را این طور تعریف کرد: فکر می کنم غروب بود و قرار بود که تست گریم انجام شود که به خاطر از دست رفتن نور، انجام نشد. نکته ای که برایم جالب بود توجه آقای عنقا به رفتار و گفتار من بود. از این لحاظ که به عنوان یک بازیگر که قرار است چند میلیون نفر حرکات و رفتار من را دنبال کنند، کاملا زیر ذره بین قرار داشتم. هم آقای توفیقی و هم آقای عنقا واقعا برای من مثل یک پدر بودند.

او درباره بهرنگ توفیقی و ویژگی های کارگردانی اش اظهار کرد: مهمترین ویژگی آقای توفیقی غیر از خوب و حرفه ای بودنشان، این است که همراه بازیگر هستند. این باعث می شود که جلوی دوربین، احساس راحتی داشته باشی. علاوه بر این ها حرفه ای بودن و اخلاق خوبشان برای من که اولین بار بود جلوی دوربین می رفتم، بسیار تاثیر گذار بود و کمک حالم بود.

مستند «بوی خون» به کارگردانی وحید سعیدی ، نویسندگی احمد رنجبر و تهیه کنندکی سید امیر موسوی نیا یک شنبه ها در سامانه فیلیمو و نماوا منتشر می شود.

**قصه ای از جنس واقعیت

استان سریال آقازاده از جنس «اقتباس از واقعیت» است. حامد عنقا تلاش کرده داستانی مستند به مستندات واقعی به‌ویژه در حوزه مفاسد اقتصادی،‌ داستانی خیالی را خلق کند و در بستر آن تصویرگر تقابلی میان دو آقازاده باشد؛ حامد تهرانی (سینا مهراد) و نیما بحری (امیر آقایی).
عنقا در اقتباس از پرونده‌های فساد واقعی و به‌روز نیز ارجاعات هدفمند به شخصیت‌های واقعی در طراحی مناسبات داستانی آقازاده استفاده کرده است. او که در دوره‌های فعالیت با اصحاب قدرت و دولتمردان ارتباط داشته مواجهه‌اش با پدیده «آقازادگی» فارغ از تجربه‌های شخصی نیست و توانسته با بهره‌گیری از کلیشه‌های داستانی و ارائه تصویری از شخصیت‌های سیاه‌وسفید و آشنا برای مخاطب، طیف گسترده‌تری از مخاطبان عام را با خود همراه کند.
به تعبیر ساده‌تر عنقا روایتش را در زرورقی از یک «قصه عامه‌پسند» پیچیده تا آنچه انگیزه طرحش را داشته، هرچه بیشتر به یک «تجربه جمعی» نزدیک شود و برای همه آشنا به نظر بیاید. از سوی دیگر به نظر می‌رسد بر مبنای طرح کلی این سریال، به همان اندازه که حواس طراحان متوجه مهندسی حواشی برای موج‌سازی در فضای رسانه‌ای بوده، نیم‌نگاهی به کدگذاری‌های کلیدی برای مخاطبان جدی‌تر همراه با نشانه‌هایی برای تحریک شاخک‌های حساس برخی ناظران و حتی مدیران داشته‌اند.

عنقا توانسته با استفاده از رویدادها و پرونده‌های قضایی و فسادهای اقتصادی سال‌های اخیر که اتفاقا در رسانه‌ها نیز دنبال شده و بازتاب یافته فیلم‌نامه‌ای را بنویسد که از یک طرف مطابق عین واقعیت‌های این پرونده‌ها نیست ولی از هر کدام نشانی دارد و با این راهکار هم از ممیزی و نشانه‌رفتن مستقیم شخصیت‌ها و برچسب‌های گروه‌های مختلف و طرفداران آنها خلاص شده و هم داستان خود را بر اساس واقعیات روز جامعه پیش برده و به ذهن و زبان مخاطب عام و در واقع حرف دل آنها نزدیک کرده است.

**تلنگر به مسئولان بدون عبور از خطوط قرمز

آقازاده نشان داد دور از ذهن‌ترین مناسبات و رویدادها هم می‌تواند زمانی رنگ «واقعیت» به خود بگیرد. آنچه به ‌عنوان رابطه راضیه (مانلی) و حامد در سریال به تصویر درآمده، برای بخش عمده‌ای از مخاطبان سریال غریب و دور از ذهن می‌نماید. آنچه از روابط سطح بالای نیما بحری در بدنه قوه قضاییه و دیگر نهادهای بالادستی نشان داده می‌شود، برای بسیاری مخاطبان عام از جنس اغراق است. آنچه از جنایت و فساد جنسی در بخش‌هایی از داستان اشاره می شود هم برای عده‌ای بعید به نظر می‌رسد.
با این همه آقازاده کژی ها را در قالب یک درام، بیان کرده و نشان داده می توان نیش زد بدون آن که چارچوب کشور را زیر سوال برد. سریال به مسئولان تلنگر می زد تا حواس شان بیش از پیش جمع باشد. در عین حال به مخاطب نوید می دهد اگر نیماهای خون آشام در جامعه جولان می دهند، حامدهای جان برکف در تعقیب شان هستند و داد شما را می ستانند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا